در اين كتاب، نويسنده استدلال مي كند كه اخلاق سنتي تاكنون با سه چالش مهم كه محيط زيست گرايي، فمينيزم و چندفرهنگ گرايي پيش نهاده اند، مواجه بوده است. با آنكه اخلاق سنتي در پرداختن به مسائلي كه با آنها روياروي مي شود كاملا موفق است، ليكن در اين اخلاق به اين مساله پرداخته نشده است كه راه حل هاي ارائه شده در آن سه چالش فوق جانب دارانه بوده است، جانب دارانه است به نفع فرهنگ غربي، جانب دارانه است به نفع مردان و به طور كلي جانب دارانه است به نفع آدميان. قصور در پرداختن به اين چالشها، به عيان توجيه اخلاق سنتي را به زير سوال برده است. بحث هاي نويسنده در همه موارد فوق مستند است و حواشي مفصل كتاب گواه اين معنا است. اين كتاب، حاوي همه بحث هاي زنده و جاري در حوزه فلسفه اخلاق است. بحث هاي فني نويسنده در فصل اول آمده است و در واقع در اين فصل نويسنده تزهاي محوري خود را در فلسفه اخلاق مطرح مي كند.

محققان در فلسفه اخلاق، از اين فصل بيشترين بهره را خواهند برد. ساير فصلهاي كتاب، حاوي مباحثي ساده و در عين حال تكان دهنده و بحث انگيز است. در اين فصلها، مباحثي مطرح شده است كه نه فقط محققان، بلكه عموم خوانندگان علاقه مند به اين حوزه از فلسفه و نيز طيفي از خوانندگان كنجكاو به مباحثي از علوم اجتماعي، علوم سياسي و حتي زيست شناسي نيز از آنها حظ وافر خواهند برد

برای ارسال نظر وارد سایت شوید